- گشاده رخی
- حالت و کیفیت گشاده رخ
معنی گشاده رخی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه حجاب ندارد، بشاش، خندان
بانشاط بشاش
روبازی بی حجابی
فصاحت بلاغت سخنوری
فصیح بلیغ سخنور
حالت و کیفیت گشاده زنخ
حالت و کیفیت گشاده رو
آنکه معاشش بنیکی تامین شده فراخ روزی
سعه صدر، بشاشت شادمانی، جوانمردی سخاوت
باز بودن در خانه شخصی بروی مردم، آشکاری وضوح: مرا چه زهره و یارای این سخن باشد ک گزاف لافی گفتم بدین شاده دری. (سوزنی)
خوشرویی، بشاشت
کنایه از خوش رویی
گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
خوش رو، خندان، مقابل روبسته، بی حجاب
خنده رو، گشاده رو، خندان، بسیم، فراخ رو، روباز، بشّاش، تازه رو، خوش رو، طلیق الوجه، بسّام، روتازه
آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته، زیبا جمیل
فراخ رخساره گشاده روی دارای چهره ای فراخ فراخ رخساره: ازین کشیده قدی گشاده خدی لاغر میانی فربه سرینی غزال چشمی